باز هم نیمه شعبان آمد و باز کوچه ها و خیابان ها چراغانی شد.
کاش چراغ دلمان هم با حضور آقا چراغانی بشه.
دلمان گرفته از غیبت آقا ولی خیابانهایمان چراغانیه.
این دل گرفتگی از ماست یا از غیبت آقا؟؟؟
میلاد آخرین منجی عالم بشریت بر همه شیعیان واقعیه آن حضرت مبارک باد.
برای تعجیل در فرجش دعا کنیم با ذکر صلوات.
در تفسیر فرات از بشربن شریح نقل شده که می گوید:روزی از امام باقر (ع) پرسیدم: امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است؟"
حضرت فرمود: اطرافیان شما در این باره چه نظری دارند؟"
گفتم: آنها معتقدند آیه «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمت الله» (ای بندگان من که بر نفس خویش اسراف کرده اید از رحمت خدا نا امید نباشید) امیدوار کننده ترین آیه قرآن است.
حضرت فرمود : اما ما اهل بیت چنین نظری نداریم.
پرسیدم "پس نظر شما در این مورد چیست؟"
فرمودند: آیه «ولسوف یعطیک ربک فترضی» (و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی) امید بخش ترین آیه قرآن است و منظور از آن شفاعت است.
سپس ادامه دادند: یکی از دلایل ترجیح این آیه این است که در آیه مورد نظر شما شرط برخورداری از آن رحمت واسعه ،توبه و تسلیم و عمل نیک اعلام شده است اما در آیه مربوط به شفاعت ، هیچ قید و شرطی جز رضایت پیامبر مهربانی و رحمت وجود ندارد.
بنده: خدایا !خسته ام!نمی توانم.
خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا !خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است
خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدایا !امروز خیلی خسته ام!آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!
خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم
خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد
خدا:ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به
اذان صبح نمانده، او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید
خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو
نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند...؟!
و مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند...
به روایت افسانهها روزی
شیطان همه جا جار زد که قصد
دارد از کار خود دست بکشد
و وسایلش را با تخفیف مناسب
به فروش بگذارد.
او ابزارهای خود را به شکل
چشمگیری به نمایش گذاشت. این
وسایل شامل خودپرستی،
شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت،
قدرتطلبی و دیگر شرارتها
بود.
ولی در میان آنها یکی که
بسیار کهنه و مستعمل به نظر
میرسید، بهای گرانی داشت
و شیطان حاضر نبود آن را
ارزان بفروشد.
کسی از او پرسید: این وسیله
چیست؟
شیطان پاسخ داد:
این نومیدی و افسردگیست
آن مرد با حیرت گفت: چرا این
قدر گران است؟
شیطان با همان لبخند مرموزش
پاسخ داد: چون این مؤثرترین
وسیلة من است. هرگاه
سایر ابزارم بیاثر میشوند،
فقط با این وسیله میتوانم در
قلب انسانها رخنه
کنم و کاری را به انجام
برسانم. اگر فقط موفق شوم کسی
را به احساس نومیدی،
دلسردی و اندوه وا دارم، میتوانم
با او هر آنچه میخواهم بکنم..
من این وسیله را در مورد
تمامی انسانها به کار بردهام.
قط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه سالمی یا مریض.
اگر سالم هستی، دیگه چیزی نمونده که نگرانش باشی؛ اما اگه مریضی، فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه دست آخر خوب می شی یا می میری.
اگه خوب شدی که دیگه چیزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛ اما اگه بمیری، دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه به بهشت بری یا به جهنم.
اگر به بهشت بری، چیزی برای نگرانی وجود نداره؛ ولی اگه به جهنم بری، اون قدر مشغول احوالپرسی با دوستان قدیمی می شی که وقتی برای نگرانی نداری!
پس در واقع هیچ وقت هیچ چیز برای نگرانی وجود نداره!
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی،
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین!
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند.
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود.
شاید عجیب باشد!
اما مردی که سالهاست در انتظار مرد دیگریست
گاهی دلش برای خودش تنگ می شود.