میثم

جهان را ما نه آنچنان که واقعاً هست می بینیم ، جهان را ما آنچنان که واقعاً هستیم می بینیم.

میثم

جهان را ما نه آنچنان که واقعاً هست می بینیم ، جهان را ما آنچنان که واقعاً هستیم می بینیم.

دنیای خلوت نو


چندبار موقع حرف زدن همزمان با تلفن و موبایل، حرفهایتان قاتی شده است؟ چندبار مجبور شده­اید دهنی گوشی تلفن را نزدیک بیاورید و « با  تو نبودم ! » را تکرار کنید؟ 

این دست فعالیت­های همزمان نمونه­های زیادی دارند که در این بین موبایلی­ها و تلویزیونی­هایش بیشتر به چشم می­آیند؛ گوشی موبایل در گوشتان است و فرصت نمی­کنید لحظه­ای مکالمه را متوقف کنید و فال فروش آویزانتان را پی کارش بفرستید. با دست اشاره می­کنید. دستتان را بالاتر می برید و با آشنایی که آن طرف خیابان به چشمتان خورده، احوالپرسی می کنید. چشمتان به تلویزیون است و واقعاً اهمیتی ندارد لقمه­ای که فرو می دهید چه محتویاتی دارد و نمونه درخشانش هم گوش سپردن توأمان به اغتشاشات ناشی از جویدن چیپس و دقت در دیالوگ­های معناگرانه فیلم روی پرده­ است!

زندگی در شلوغی تنها راه بقا به نظر می­آید و در برابر اشتباهاتی که این وسط بی اختیار مرتکب می­شویم، مدام باید تکرار کنیم: « با تو نبودم ! »

اما مواجهه با ماه مبارک داستان دیگری دارد. این بار هم مثل طرف شدن با هر پدیده اسرار آمیز دیگری باید راه دیگری در پیش گرفت. به حالت ذهنی نایابی به نام « تمرکز » احتیاج داریم و به امکان دور از دسترس « سکوت ». تنها نیمی از حجم سریال­های مناسبتی این ماه کافی است تا مجال برای چیز دیگری باقی نگذارد. از طرف دیگر هر سال به شکلی مکانیکی به یادآوری نوستالژی­های پر قدرت این روزها می­پردازیم و درست همین جاست که کنتراست شگفت­آوری شکل می­گیرد؛ در برابر « گر تو انبان ز نان خالی کنی » انبان ذهنی به انباشته­ای از زولبا و بامیه و آش رشته و حلیم به وجود می­آید! تمام اینها ضمائمی است که بی دلیل و با دلیل از سر و کول این قضیه بالا می­روند و جای نفس کشیدن باقی نمی­گذارند. در کمال احترام و احتیاط یکی یکی این ضمیمه­ها را از روی ماجرای اصلی بردارید. یا نه، برای یک لحظه چشمتان را ببندید و فضایی را تصور کنید که حداقل بهره­های مورد نیاز از طول و عرض و بعد را دارد. اتفاقات و شکل­ها و رنگ­ها و آدم­ها و اندازه­ها را برای لحظه­ای فاکتور بگیرید. پیامبر (ص) دعای کوتاهی را برای بعد از نماز­های این ماه سفارش کرده­اند که احتمالاً برای اضافه کردن اولین ضمیمه به اصل، شروع مناسبی است. پس در این قاب خالی، روزه­داری را تصور کنید که رو به قبله نشسته و آن قدر ازش فاصله بگیرید که چهره­اش را هم نبینید. تنها سکوت است وهمین باعث می­شود صدای ضعیفی را که به خاطر اثرات طبیعی روزه بی رمق تر هم شده به شکل محوی بشنوید: خدایا قلب آنهایی که در زیر خاک خوابیده­اند را شاد کن. همه فقیرها را دارا کن. همه گرسنه­ها را سیر. بی لباس­ها را بپوشان. قرض همه بدهکاران را بده. وضع گرفتاران را روبراه کن. بی کسان را به کسانشان برسان. همه اسیران را آزاد کن. خدایا هر بدکاری را که در امور مسلمین دست دارد اصلاح کن. همه مریض­ها را شفا بده. فرقمان را به بی نیازی­ات تبدیل کن. حال بدمان را به حال خوبت. قرض­هایمان را بده و از فقر بیرونمان کش که تو بر هر چیز توانایی.         

نظرات 1 + ارسال نظر
خالص سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:23 ق.ظ http://azjensekhoda.persianblog.ir

1- سلام
2- موفق باشی
3- شماره دار باشی
4- اون دنیا با شماره محشور شی
5- خجالت بکش برو زن بگیر
6- قبلی رو تصحیح می کنم: خجالت نکش! برو زن بگیر
7- لیوان رو تند تند پس بده احساس احتیاجمان بهش شدید است
8- ای انسان آدم باش
9- ماه رمضان هنوز بیست تا ازش مانده، این جدی ترین حرفم بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد