-
... اختراع شد
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1389 15:40
جنگل ثمر نداشت ، تبر اختراع شد شیطانخبر نداشت، بشر اختراع شد « هابیل » ها مزاحم « قابیل » میشدند افسانه ی « حقوق بشر » اختراع شد مـردم خیال فخر فروشی نداشتند شیـئی شبـیه سکه ی زر اختراع شد فکر جنایت از سر آدم نمیگذشت تا اینکه تیغ و تیر و سپر اختراع شد با خواهش جماعـت علاف اهل دل چیزی به نام شعر و هنر اختراع شد...
-
چه دنیای عجیبی شده است!!!
دوشنبه 15 شهریورماه سال 1389 10:54
راستی ! که چه دنیای عجیبی شده است؟!! من در این دهکده ی موهومی دختری را دیدم که دل و قلوه ی خود را هرشب سند تو آل می کرد و به تک تک می گفت: از دروغ و دغل و حقه بدم می آید راستی! که چه دنیای عجیبی شده است؟؟؟؟ پسری را دیدم که دلی داشت به اندازه ی یک سالن سر پوشیده عشق صد دختر همسایه در آن جا می شد راستی! که چه دنیای...
-
اول مظلوم...
سهشنبه 9 شهریورماه سال 1389 15:13
آیا می شود باز هم فردی مثل علی به این عالم پا بگزارد؟ که جهان امروز واقعا نیازمند او است. هر چه می خواهی از علی مدد گیر: زیرا که او حیدر است. زیرا که او علی است. شهادت اول مظلوم عالم بر تمام شیعیان واقعی آن حضرت تسلیت باد.
-
اگر اطاعتش کنیم چه می کند؟
شنبه 6 شهریورماه سال 1389 19:35
در بیکران زندگی دو چیز افسونم میکند آبی آسمان که می بینم و میدانم که نیست وخدایی که نمی بینم ومیدانم که هست باتمام وجودگناه کردیم نه نعمتهایش راازماگرفت نه گناه مارافاش کرد اگراطاعتش کنیم چه میکند؟ امیرالمؤمنین علیه السلام هرکه مهلتش به سر آمده ، مهلتی میطلبد و به هرکه مهلتی داده می شود ، درانجام کار امروز و فردا می...
-
هر کاری را با آفرینندگی با دل و جان پیش ببر
سهشنبه 2 شهریورماه سال 1389 17:36
انسانی خلاق به جهان پا می گذارد و به زیبایی جهان می افزاید .... ترانه ای اینجا، نقاشی دیگری آنجا. لذت را افزون عشق را ژرفتر و مکاشفه را نیکوتر پیش می برد. و آنگاه که این جهان را ترک می گوید جهانی زیباتر از خود بجای نهاده است. آفریننده باش. اینکه اکنون چه می کنی مهم نیست. از بسیاری از کارها گریزی نیست.
-
و خدائی که در این نزدیکیست...
پنجشنبه 28 مردادماه سال 1389 10:17
کشیش سوار هواپیما شد. کنفرانسی تازه به پایان رسیده بود و او می رفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند؛ می رفت تا خلق خدا را هدایت کند و به سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. در جای خویش قرار گرفت. اندکی گذشت، ابری آسمان را پوشانده بود، امّا زیاد جدّی به نظر نمی رسید. مسافران شادمان بودند که سفرشان به زودی...
-
یادمان باشد زنده ایم و اشرف مخلوقات. بیایید همگی یادمان باشد.
سهشنبه 26 مردادماه سال 1389 09:58
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد، نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد،خطی ننویسم که آزار دهد کسی را، یادم باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست، یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم، یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم و برای سیاهی ها نور بپاشم، یادم باشد از چشمه...
-
عاشق حقیقی
یکشنبه 17 مردادماه سال 1389 12:49
بارها این جمله را پیش خود تکرار کرده بود. تا فردا وقتی توی دانشگاه با دختر مورد علاقه اش روبرو شد به او بگوید: تو تنها کسی هستی که دوستش دارم. اما فردا وقتی دختر مورد علاقه اش به همراه خواهرش به دانشگاه آمده بود تا محیط تحصیلش را به او نشان بدهد. فهمید شاید او تنها کسی نباشد که دوستش دارد.!!!!
-
من.. تو .. او
دوشنبه 11 مردادماه سال 1389 12:40
من به مدرسه میرفتم تا در س بخوانم ... تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی ... او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا ؟! من به مدرسه میرفتم تا در س بخوانم ... تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی ... او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا ؟! من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم ... تو...
-
وای از آن لحظه غفلت که تو یادم باشی
یکشنبه 3 مردادماه سال 1389 09:53
باز هم نیمه شعبان آمد و باز کوچه ها و خیابان ها چراغانی شد. کاش چراغ دلمان هم با حضور آقا چراغانی بشه. دلمان گرفته از غیبت آقا ولی خیابانهایمان چراغانیه. این دل گرفتگی از ماست یا از غیبت آقا؟؟؟ میلاد آخرین منجی عالم بشریت بر همه شیعیان واقعیه آن حضرت مبارک باد. برای تعجیل در فرجش دعا کنیم با ذکر صلوات .
-
کربلا
پنجشنبه 24 تیرماه سال 1389 10:59
کربلا را تو مپندار که شهریست در میان شهرها. کربلا حرم امن حسین است. و هیچ کس را جز یاران حسین؛ راهی بدان نیست. میلاد با سعادت پادشاه شهادت امام حسین (ع) و برادر با وفایش شاه دلها قمر بنی هاشم ابالفضل عباس (ع) بر همه شیعیان واقعی مبارک باد.
-
تنهایی
یکشنبه 20 تیرماه سال 1389 13:06
تنها من را گذاشتن آن پایین خودشان آن بالا کمی گریه زاری کردند و رفتند رستوران نثار روح تازه گذشته الفاتح مع صلوات.
-
چند بیت از حافظ
پنجشنبه 10 تیرماه سال 1389 10:27
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کجاست تا به کجا دلم ز صوعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا ز رو ی دوست دل دشمنان چه درباید چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا برای مشاهده فال حافظ خود ابتدا نیت کرده سپس روی فال حافظ کلیک کنید.
-
پرواز بدون بال
پنجشنبه 3 تیرماه سال 1389 10:14
هر کس به دنبال چیزی می گردد؛ چیزی که کاملش کند. وقتی آن چیز خاص را پیدا کردی، می توانی بدون بال پرواز کنی. وقتی که معنی واقعی آن را بیابی، آن چیز خاص را یافته ای، آن وقت می توانی بدون بال پرواز کنی. پس اگر چه ممکن است غیر ممکن به نظر برسند، اما باید برای هر آرزویی که داری بجنگی.
-
سکوت به روایت لقمان حکیم
سهشنبه 1 تیرماه سال 1389 12:10
خموشی عبادتی است بی رنج، زینتی است بی پیرایه، هیئتی است بی سلطنت و قدرت و حصاری است بی دیوار. بی نیازی است از خلق و موجب راحت و سرپوش همه عیب هاست.
-
به جای عیبجویی از دیگران، اندکی به عیوب خودت بیندیش.
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 11:41
انسان ها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه می روند با یک سبد در جلو ویک سبد در پشت... در سبد جلو، صفات نیک خود را می گذاریم و در سبد پشتی، عیب های خود را نگه می داریم. به همین دلیل در طول روزهای زندگی خود، چشمان خود را برصفات نیک خود می دوزیم و فشارها را درسینه مان حبس می کنیم. در همین زمان بی رحمانه، در پشت سر همسفرمان...
-
بازنشستگی شیطان!
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 09:11
امروز ظهر شیطان را دیدم ! نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت... گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند... شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟ گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق...
-
باید از فرصت های کوتاه زندگی، جاودانگی را جُست.
دوشنبه 10 خردادماه سال 1389 09:57
فرصتِ یکّه و یکتای زندگی را نباید صرف چیزهای کم بها کرد، زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد، خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید: آیا «زندگی» را «زندگی» کرده ای؟
-
بعضی وقتها...
پنجشنبه 6 خردادماه سال 1389 10:58
بعضی وقتها آدم قدر داشتهها رو خیلی دیر متوجه میشه . 5 دقیقه ، 10 دقیقه ، و حتی یک روز در کنار عزیزان و خانواده ، میتونه به خاطرهای فراموش نشدنی تبدیل بشه . ما گاهی آنقدر خودمون رو درگیر مسا ئل روزمره میکنیم که واقعا ً وقت ، انرژی ، فکر و حتی حوصله برای خانواده و عزیزانمون نداریم . روزها و لحظاتی رو که ممکنه دیگه...
-
اولین شانس
شنبه 1 خردادماه سال 1389 09:44
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود . کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم. اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری، من دخترم را به تو خواهم داد . مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگ ترین بود ، باز شد . باور کردنی نبود. بزرگ ترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود....
-
فاطمه
یکشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1389 10:09
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه یک «زن» بود، آنچنان که اسلام می خواهد که زن باشد. تصویر سیمای او را پیامبر، خود رسم کرده بود و او را در کوره های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود. وی خود...
-
باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی دانیم.
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1389 13:07
انسان های بزرگ می توانند دو دقیقه بدون هوا، دو هفته بدون آب و یک عمر بدون پول زندگی کنند،اما بدون «کتاب» نمی توانند حتی یک لحظه! زنده بمانند. چه خوب است که کتابهای خوب کتابخانه محله مان را هم، به اندازه ی بچه های خوب محله مان بشناسیم.
-
لباس کثیف همسایه
سهشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1389 14:03
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند. روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایهاش در حال آویزان کردن رختهای شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس شویی بهتری بخرد.» همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت. هربار که زن همسایه لباسهای شستهاش را برای...
-
سهراب
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 18:59
سهراب سپهری نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد . خود سهراب میگوید : … مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را میشندیده است… در سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق و هنر . وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد. … کوچک...
-
یاد من باشد ...
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 13:00
یاد من باشد که فــردا دم صبح به نسیم از سر مهــر سلامی بدهم و به انگشــت نخی خواهم بست که فراموش نگردد فــــــردا با همه تلخی و نـــاکامی ها زنـــدگی شیرین است! و به شکرانه دیدار نسیم هر صبح زنــدگی باید کرد ...
-
کوتاهترین داستان ترسناک جهان
شنبه 28 فروردینماه سال 1389 16:42
آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!!؟
-
من تنها خدا را دوست دارم...
دوشنبه 23 فروردینماه سال 1389 12:22
از وقتی سقف خانه مان چکه می کند از باران بدم می آید.. از وقتی مادرم پای دار قالی مُرد از قالی بدم می آید، از وقتی برادرم به شهر رفت و دیگر نیامد از شهر بدم می آید، از وقتی پدرم شبها گریه می کند از شب بدم می آید، از وقتی دستان آن مرد سرم را نوازش کرد و بعد به پدرم سیلی زد از دستهای مهربان بدم می آید.. از وقتی خواهرم...
-
شما با کار خود دورترین رویای زمین را تعبیر میکنید.
سهشنبه 17 فروردینماه سال 1389 14:43
کار کردن مهر ورزیدن به زندگی است. شما با کار کردن در حقیقت با زندگی مهر میورزید و مهر ورزیدن با زندگی از راه کار یعنی آشنا شدن با پنهانیترین راز زندگی. هرگاه با مهر کار کنید خود را به خویشتن خویش میبندید و به یکدیگر و به خداوند خود. و کار کردن با مهر یعنی ساختن خانه از روی محبت، چنان که گویی دلدارت در آن خانه خواهد...
-
خدا چه شکلی است؟
شنبه 14 فروردینماه سال 1389 12:16
یکی بود یکی نبود. یه روزی روزگاری یه خانواده ی سه نفری بودن. یه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش، بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل به پسرکوچولوی قصه ی ما میده، بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت. پسرکوچولو هی به مامان و باباش اصرار میکنه که اونو با نوزاد تنها بذارن. اما مامان و باباش میترسیدن که پسرشون حسودی...
-
فرا رسیدن نوروز باستانی بر همه ایرانیان خجسته باد.
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 15:03
باز هفت سین سرور، ماهی و تنگ بلور، سکه و سبزه و آب، باز نوروز سعید، باز هم سال جدید، باز هم شادی عید، باز باران بهار، باز اسفند و گلاب، باز آن سودای ناب، کور باد چشم حسود، باز تکرار دعا، یا مقلب القلوب، یا مدبر النهار، حال ما گردان تو خوب، راه ما گردان تو راست.نرم نرمک میرسد اینک بهار.خوش به حال روزگار.