
مامان٬
میخوام برم ببینم آخر رودخونه کجاست؟ میدونی مدتهاست توی این فکرم که
آخرش کجاست و هنوزم سر در نیاوردم. فکر کنم آخرشم خودم باید برم آخرشو
پیدا کنم و ببینم چه خبره...
مادرش خندید و گفت:
من هم وقتی بچه بودم، خیلی از این فکرها میکردم٬ رودخونه که اول و آخر نداره؛ همینیه که هست٬ همیشه جاریه و به هیچجا هم نمیرسه...